نام و نام خانوادگی: محمدحسین قربانی
نام پدر: اسد اله
تاریخ تولد: 1340/07/01
تاریخ شهادت: 1365/10/19
محل شهادت: خرمشهر
محل دفن: فردوس
یگان اعزام کننده: بسیج کربلای 5
فیلم
متن زندگی نامه پاسدار شهید محمد حسین قربانی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
فوق کل ذی بر حتی یقتل فی سبیل ا... واذا قتل فی سبیل ا... فلیس فوقه بر
با لا تر از هر نیکی نیکو نیکوئی دیگری هست تا آنکه در راه خدا شهید شود همینکه در راه خدا شهید شد دیگر بالاتر از آن نیکویی نیست .
سخنی از شهید دیگری است شهیدی به خاک و خون خفته از تبار هابیلیان تاریخ سخن از عاشقی به معشوق و پاسداری از پاسداران پاک روحا... سخن از مردی است که دلیرانه و عاشقانه برای دفاع از اسلام و قرآن جنگیدو عاقبت با گلولههای دشمنان اسلام آرام در آغوش زمین قرار گرفت و خون پاکش بر حلقوم گرم آن فرو ریخت .
پاسدار شهید محمد حسین قربانی در کعبهای محقر و کوچک و در خانوادهای زحمتکش در فردوس به دنیا آمد . هنوز ایامی از دوران جوانی وی نگذشته بود که پدر بزرگوار خود را بر اثر سانحه تصادف از دست داد و در این رابطه عموی وی سرپرستی او و خانوادهاش را به عهده گرفت دوران جوانی را به سختی و مشقت گذراند وی از همان اوایل زندگی روحی سرشار از عاطفه و گذشت داشت و لذتهای زودگذر دنیا در برابر اراده استوارش مقدار ینمود . در عنفوان جوانی قرائت قرآن و نماز را به خوبی یاد گرفته بود او اوقات فراغت را به مطالعه کتبهای مذهبی و سیاسی میگذراند وی معتقد بود که انسان اول باید خود را بسازد تا بتواند دیگران را شاد کند و بر اساس این ایده همیشه در جلسات مذهبی شرکت مینمود .
شهید قربانی در قبل از پیروزی انقلاب با اطلاعاتی که داشت در افشای ماهیت رژیم منفور شاهنشاهی میکوشید و اعلامیههای امام را در مساجد بین مردم پخش مینمود مردم را در جریان قضایا قرار میداد .در سال 57 با اوج گرفتن انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی او با دیگر برادران همکلاسیش در تظاهرات خیابانی بر علیه رژیم سفاک پهلوی شرکت میجست و اهل خانواده را نیز به این کار دعوت مینمود.
تا اینکه اسلامی تحت رهبریهای پیامبر گونه امام امت به پیروزی رسید و او به عضویت انجمن اسلامی انجمن دانشآموزی در آمد و فعالیت خود را در این زمینه شروع مینمود وی معتقد بود که اسلام هر لحظه احتیاج به جانفشانی دارد و ما باید در راه آن از همه چیز خود بگذریم چون بدون آن ارزش نداریم و بر مبنای همین عقیده بود که با صدور فرمان بسیج عمومی از سوی امام به ندای بر حق او پاسخ گفته و بیدرنگ برای مبارزه با ضد انقلاب و کنار بسیج مستضعفین ثبت نام میکند و پس از طی دورهی آموزش و آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهههای نبرد میشود .
در اواخر سال 59 مشتاقانه و همراه عدهای دیگر از برادران عازم جبهه شد او داوطلبانه بلکه عاشقانه به جبهه خوزستان رفت تا با کفار بعثی به نبرد بپردازد پس از دوماه باز گشت ولی روح سرکش و مملو از عشق به ا... در وی چنان قوت داشت که بیتابانه انتظار بازگشت به جبهه را میکشید لذا پس از هشت ماه مجداً عازم جبهه شد در این مرحله او به کردستان مأمور شد تا با ضد انقلاب داخلی مبارزه کند شهید قربانی مدت سه ماه را در جبهه کردستان در روستاهایی که در چنگال ضد انقلاب و حزب دمکرات و کوموله بود به مبارزه پرداخت و پس از پایان مأموریت مجدداًبه زادگاهش بازگشت و فعالیت خود را در پشت جبهه شروع نمود وی معتقد بود که انسان هر کاری را که میخواهد انجام بدهد بایستی برای رضای خدا باشد چه میخواهد در جبهه خدمت بکند یا در پشت جبهه در همین رابطه بود که میگفتا انسان بایستی حتی بند کفشش را برای رضای خدا باز و بسته کند .
اخلاق و رفتار محمد حسین با دوستان و همرزمانش حسنه و پسندیده بود و در همه موارد تقوا و خلوص نیت را بیشتر خود میساختوهمیشه از دوستان میخواست تا کارهای خود را خالص نمایند .
وی خود بقدری خالص شده بود که هرگاه پس از طی دو ماه جبهه چند روزی به مرخصی میآمد ایام مرخصی را کلاً بحال روزهی مستحبی بسر میبرد و شب هنگام به موقع خواب با وضو به رختخواب میرفت و میخوابید .
نماز شب وی هیچگاه ترک نمیشد حتی مواقعی که بعنوان مرخصی از جبهه باز میگشت و شبها ساعتهای آخر شب به مقصد میرسد اول نماز شب میخواند بعد به استراحت مشغول میشد ولی باز هم برایش قابل قبول نبودکه در پشت جبهه خدمت نماید و معتقد بود که او فرزند جبهه استو بایستی زندگانیش را در جبهه بگذراند و در همین رابطه بود که مجدد به جبهه اعزام شد این بار در جبهه خوزستان مشغول خدمت شد و در عملیات رمضان شرکت جست و در این عملیات حماسه ها آفرید و هنوز هم آرام نگرفت و حضور خود در جبهه ها را قویتر نمود و این بار هم نیز در عملیات بیت المقدس شرکت جست و در این عملیات بود که مجروح گشت که وی را در بیمارستان تبریز بستری نمودند او مدتی نیز در خانه تحت مداوا قرار گرفت از شدت موج انفجار حالت روانی به او دست داده بود .
در این رابطه مدتی از جبهه های جنگ محروم شد و پس از مقداری بهبودی از ضربه موج انفجار با توجه به اینکه هنوز ترکشها را از بدن او بیرون نیاورده بودند برای پیکار علیه باطل و به کمک برادران فلسطینی عازم جنوب لبنان و مدت شش ماه در آنجا باقی ماند و پس از انجام ماموریت به ایران بازگشت اما چون فعالیت او در آنجا سازنده بود و مورد تقدیر فرماندهان محل قرار گرفته بود مجددا“ او را جهت خدمت به ابنان به عنوان بسیجی نمونه احضار کردند.
ولی او با کمال افتخار و اختیار پذیرفت و مجدد عازم لبنان شد مدت شش ماه و نیم در لبنان بود که وی ماموری حفـــــاظت سفارتخانه جمهوری اسلامی را بعهده داشت او پس از پایان ماموریت مجدد جهت کمک به رزمندگان اسلام به ایران بازگشت ولی او دیگر فرزند مرحوم اسد الله نبود و خود را فرزند انقلاب می دانست بهمین جهت هر وقت که او از ماموریت بر می گشت عمویش پیشنهاد ازدواج به او می داد که او میگفت من با انقلاب ازدواج کرده ام بایستی از مملکت دفاع نمایم دوستانش را سفارش می نمود که هرگز کاری نکنند که خون شهیدان پایمال شود .
شهید قربانی اخلاق به خصوصی داشت ، او تقوایش را در همه مورد حفظ می کرد و در رابطه با نماز اول وقت آنچنان مقید بود که در هر موقعیکه قرار می گرفت بموقع نماز فریضه خود را با صدای بلند می خواند روزه های مستحبی و نماز شب را قطع نمی کرد و همیشه با وضو به رختخواب می رفت.
شهید قربانی هیچوقت آرام نگرفت و مجددا“ به جبهه ها شتافت او همواره در تمام عملیاتهاحماسه میآفرید، و جراحاتش تمنای بیشتروشتاب افزونتر او را به وصل معبود برمی انگیخت چراکه روی از آن گریخته بود وجان رابرای جانان به ارمغان میبردآری این است درس عشق و آزادگی که رهروان راه سرخ شهادت را بر گزیدند و از مولایشان حسین ابن علی به ارث بردند این گونه است حدیث وصل که چنین مشتاقانی را به وجد و تمنا می افکند .
و ندای سحر انگیز هجرت را در گوشجانشان به ترنم مینشاند شجاعت محمد حسین نمونه شجاعت سربازان صدر اسلام بود و چنان روحیهای قوی و پشتکار برخوردار بود هیچگاه کاری را که آغاز میکرد در ادامه آن دلسرد و خسته نمیشد و از ادامه راه باز نمیماند از روحیات وی به پشتو از مشتقات و سختیها رفتن بود چنان از راحت طلبی و همان طور ریار سخن از خود به میان آوردند گریزان بود
و همیشه خود را در میان معرض امتحان الهی احسن میکرد وی چنان برای رسیدن به معشوق مشتاق بود سرما و گرما و گرسنگی و تشنگی را به جان میخرید و علایق زندگی را حقیرتر از این میدانست که مانع پیشروی بسوی هدف و اولیایش گردید و به این دلیل هیچ وقت از شدت درد نمینالید و بر زبان نمیآورد آنقدر عشق که از سختیها را شیرین میدانست شهید قربانی بارها به جبهههای حماسه و شور میدنهای عزت و شرف شتافت و مجروح گشت ولی هنوز بهبود نیافته مجدداً به نبرد با صدامیان تجاوزگر شتافت تا اینکه عملیات کربلای 5 فرا رسید این بار هم نیز مشتاقانه در عملیات کربلای 5 شرکت و در تاریخ 23/10/65 بر سر پیمانی که برای حفاظت انقلاب اسلامی بیاری دین حق بسته بود حق را لبیک گفت و بدیدار جانان شتافت
((روحش شاد و راهش پر رهرو بار)) فان ربی قریب مجیب
فیلمی از پیکر شهید محمدحسین قربانی
فیلم تشییع شهید
تصاویر