علی اکبر خاوند

نام پدر: حسن

تاریخ تولد: 1344/1/1

محل تولد: فردوس

تاریخ شهادت: 1363/12/23

محل شهادت: جزیره مجنون

محل دفن: فردوس

یگان اعزام کننده: مشمول سپاه


زندگینامه

شهید « علی اکبر خاوند » فرزند حسن ، در اول فروردین ماه 1344 در روستای تفال کوه از توابع شهرستان فردوس و در خانواده ای چادر نشین دیده به جهان گشود .

 او از همان دوران کودکی با صحرا و و بیابان انس گرفت و در کنار پدرش به کار دامداری می پرداخت . علی اکبر به دلیل دور بودن محل سکونتش از شهر ، از نعمت علم و تحصیل محروم ماند و در دوران نوجوانی نیز به عنوان راننده تراکتور کار می کرد . دوران نوجوانی علی اکبر مصادف با سقوط رژیم پهلوی بود و او نیز در دوران انقلاب در مراسم مذهبی شرکت می کرد و دوستانش را نیز به این امر تشویق می کرد . او بعد از پیروزی انقلاب با کوشش فراوان در کلاسهای نهضت سوادآموزی شرکت می کرد و سواد خواندن و نوشتن را فراگرفت .

علی اکبر در سال 1362 پیمان مقدس ازدواج بست و یک سال بعد جهت خدمت مقدس سربازی داوطلب شد تا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بپیوندد . او دوران آموزشی اش را در مشهد سپری کرد و پس از مدت کوتاهی برای مرخصی به زادگاهش برگشت و آخرین وداع را با خانواده اش انجام داد .

بعد از آن او به عنوان رزمنده تک تیرانداز از سپاه فردوس و از طریق لشکر 5 نصر به جبهه اعزام گردید و سرانجام در 31 اسفند ماه سال 1362 در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض عظمای شهادت نائل آمد .

پیکر پاک شهید پس از تشییع در بهشت اکبر شهرستان فردوس به دامن خاک سپرده شد .

*** نقل خاطره ای از بستگان شهید :

« علی اکبر بعد از پیروزی انقلاب به مدت 2 سال در جهاد سازندگی مشغول به کار شد مدتی بعد و از طریق سپاه پاسداران به خدمت سربازی اعزام شد و حضورش در مناطق عملیاتی تاثیر زیادی در روحیه اش گذاشت و او را بیش از پیش عاشق امام و انقلاب کرده بود . او زمانی که از جبهه به مرخصی آمد از حال و هوای جبهه و نیز از جنایت های صدام و دشمن بعثی و البته از ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام برای ما صحبت می کرد .

او با حرف های خودش دیگران را هم تشویق می کرد که برای دفاع از اسلام و انقلاب در جبهه حضور پیدا کنند . آخرین مرتبه ای که علی اکبر به مرخصی آمده بود چنان روحیه معنوی جبهه او را متاثر کرده بود که مدام با اطرافیان در مورد بی میلی به دنیا و رغبت به عالم آخرت حرف می زد  و همگان را به انجام واجبات و ترک محرمات سفارش می کرد . انگار کبوتر روحش دیگر تاب و تحمل این دنیا را نداشت و عشق به شهادت و وصال حضرت دوست در چهره اش موج می زد و همینطور هم شد .

او قبل از اینکه مرخصی اش به اتمام برسد بعد از آخرین وداع با خانواده عازم جبهه شد و چند مدت بعد خبر پرکشیدنش به ملکوت در شهر پیچید . علی اکبر سبکبار و سبکبال به سوی خدا پرکشید و به شهادت رسید » .


متن وصیت نامه شهید علی اکبر خاوند

بسم ا…الرحمن الرحیم
با عرض سلام .بنام خدا به‌ نام کسی که زمین و آسمان و عالم خلقت و انسان و انسانیت را آفرید بنام او که مارا بهراه راست هدایت نمود تا او را ستایش کرده به صراط مستقیم که همان راه پیروزی و به مقصد اصلی است و راهی است که به بهشت منتهی می‌شود به نام او که پیامبرانی را فرستاد برای هدایت مردم تا آنها را راهنما باشند و آنها از میان خود همان مردم بودند و بنام او که حکومت عدل علی را در سرتاسر جهان به یاری اوو به رهبری نایب فرستاده‌اش خمینی قهرمان امیدمستضعفان جهان بنا خواهیم نمود و با سلام به مهدی موعود امام زمان و سلام به امام امت خمینی ،این رحمت الهی که هرگز نصیب کافران نخواهد شد بجز ملت مسلمان جهان و با سلام به شما شنونده عزیز چند وصیتی به شما دارم که در این نامه می‌نویسم تنها وصیتی که به شما ها دارم این است که دل به خدای تعالی بسته و همراه با دیگر جهادگران در صحنه‌های پیکار همانند شیر غران به دشمنان اسلام یورش برده و صفوف آنها را همانند بوته‌های سست که باد تندی می‌وزد و آنها را متلاشی کنید و سفارش دیگر که به شما دعا برای فرج مهدی موعود نمایید و از خداوند متعال طلب فرج اقا امام زمان را خواستار باشید به رزمندگان صحنه‌های نبرد دعا کرده و پشتیبان آنها بوده و امام امت را دعا نمائید .و وصیت من به پدر و مادر عزیزم که شبها را که در زمانی که من کوچک بودم اذیت و ازار فراوان دیده و پدرم برایم رنجهای زیادی کشیده امیدوارم که مرا حلال کند و از من اگر بدی سرزده و بدی دیده ببخشند و برادرم غم را هیچ بدل راه نده و برایم دعا کن و دیگری هم همسرم امیدوارم که سرپرستی بچه‌ام را بر عهده بگیری و از من رضایت بدهی و رضا باشی چرا که شما راضی باشید خداوند هم راضی خواهد شد و دیگر وصیت من به برادرانم است امیدوارم که مرا ببخشند و اگر تا این روز بدی از من دیده‌اند ببخشند و برایم دعا کرده و از خدای بزرگ طلب مغفرت کنند در پایان دیگر باشما خداحافظی می‌کنم و محل دفنم هم در شهرستان فردوس ،بهشت اکبر دفنم کنند و برایم دعا بخوانند و پدر و مادرم موقعی اگر چیزی لازم داشتند بچه‌ام و زنم آنها رابی چیز نگذارند . مادر جان گریه برایم نکنی و هیچ غم و غصه به دل راه ندهی چون که این راهی است که کسانی بهتر از من و شما بوده اند که پیموده‌اند و من هم این راه را هدف گرفتم.

والسلام من الطبح الهدی
علی اکبر خاوند